زبانحال امام حسن مجتبی علیهالسلام قبل از شهادت
مادر ز بس برای غـمت گریه کردهام عمری برای عـمر کمت گریه کردهام موی سپید و روی شکسته است حاصلم از بس که بیصدا ز غمت گریه کردهام داغِ جـوانـیات کَـبِـدم را مـذاب کـرد با خونِ دل بر آن عظمت گریه کردهام مانند شـمع این جـگـر خـسـته آب شد با لـخـته لخـته بر اَلَـمت گریه کردهام سِرّم به کس نگفتم و با خویش سوختم یعـنی به غـنچـۀ حـرمت گریه کردهام ای پهـلـوی شـکـستۀ تو حـامی عـلـی بـر دنـدۀ قــلـم قـلـمـت گـریـه کـردهام کردی بـرای دین عـلی سیـنهات سپر مادر! بر این همه کَرمت گریه کردهام گفتی قـسم به جان عـلی یاریاش کنم عمری برای این قَـسَمت گریه کردهام ظلمیکه بر تو شد به کسی در جهان نشد تنها، به این همه سِـتَـمَت گریه کردهام مـادر قـسـم بـجان تو من کـشـتۀ تـوأم خون در عزای محترمت گریه کردهام تـیغ مـغـیره راز جـوانمـرگیِ تو بود بازو شکسته! بر وَرَمت گریه کردهام ضرب غلاف و سیلی و میخ و لگد چه کرد؟! یاس علی به پیچ و خَمت گریه گردهام با آن شتاب رفتی و برگشتنت ولی... آهسته شد، به هر قدمت گریه کردهام از کوچه تا هـنوز عـصای تو ماندهام از بس برای قـدّ خـمـت گـریه کردهام زینب هـنوز چـادر خـاکی به سر کند عـمری به سـایۀ عَـلَـمت گریه کردهام بهتر که من بخاک بقـیع فانیات شوم یعنی به غـربت حـرمت گریه کردهام |